اسفنـــدگی

اسفندگی آموز اگر طالب عشقی...

اسفنـــدگی

اسفندگی آموز اگر طالب عشقی...

اسفنـــدگی

ابری که باشد،
گویی که نه یخ ها خیال آب شدن دارند،
نه هوا خیال گرم شدن،
انگار نه انگار
که آفتابی هم هست.

شب که برسد،
بی آفتابی می زند پس کله آدم،
تاریکی، ندیدن و اشباح غوغا می کنند،

تازه می‌دانی هوای ابری صد شرف دارد به شب،
و تازه می‌فهمی که هوای ابری هم آفتاب دارد.

سپیده که بزند.
نه یخ می ماند،
نه شب،
و نه اشباح.
انگار نه انگار...
که همین دیروز
آفتاب در پشت ابر بوده

نویسندگان

فتهاجروا...

پنجشنبه, ۴ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۰۴ ق.ظ

یک روز صبر ، دو روز صبر ، یک هفته صبر ، یک ماه صبر ... آخر چه قدر صبر؟ 

از وقتی که بلاگفا بی هوا جاخالی داد چند ده روزی صبر کردم ولی نوک انگشتانم می خاریدن باید می نوشتم...

طرحی نو درانداختم... و پناه آوردم به اینجا... بد جایی نیست... اگر بشود، مطالب قبلی ام را که در بلاگفا نوشته بودم می آورم اینجا...

نظرات هم بدون تایید نمایش داده می شوند؛ خواستید فحش بدهید، بدهید. آزادید...

اگر هم خواستید پیشینه «شاید"من"» را بکاوید، بکاوید: Lastleaves.blogfa.com

 

  • ۹۴/۰۴/۰۴
  • محمد رنجبر دیلمقانی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی