اسفنـــدگی

اسفندگی آموز اگر طالب عشقی...

اسفنـــدگی

اسفندگی آموز اگر طالب عشقی...

اسفنـــدگی

ابری که باشد،
گویی که نه یخ ها خیال آب شدن دارند،
نه هوا خیال گرم شدن،
انگار نه انگار
که آفتابی هم هست.

شب که برسد،
بی آفتابی می زند پس کله آدم،
تاریکی، ندیدن و اشباح غوغا می کنند،

تازه می‌دانی هوای ابری صد شرف دارد به شب،
و تازه می‌فهمی که هوای ابری هم آفتاب دارد.

سپیده که بزند.
نه یخ می ماند،
نه شب،
و نه اشباح.
انگار نه انگار...
که همین دیروز
آفتاب در پشت ابر بوده

نویسندگان

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بیوتکنولوژی» ثبت شده است

۰۱
ارديبهشت

حدود ۱۴ ماه پیش در اوج درگیری هایم با سید مسعود حسینی رئیس دانشکده‌مان سر خواسته های غیر قانونی اش از انجمن علمی (که من دبیر آن بودم) علاوه بر یکی دو پست ناشی از انزجار در وبلاگم، در بیوی تلگرام هم نوشتم « نمی داند طول مدت دانشجویی من قطعا از ریاست او بیشتر خواهد بود... ». با اینکه طبق تجربه این را نوشته بودم ولی هیچ قرینه ای مبنی بر تحقق این گزاره نبود. آن روز من دانشجو بودم و او رئیس دانشکده. امروز اول اردی‌بهشت ماه ۹۸، نیمه شعبان ۱۴۴۰، من هنوز دانشجویم ولی سید مسعودحسینی دیگر رئیس نیست. موثق ترین منبع دانشگاه خبر عزلش را داد.

هر چند دکتر شیدایی، رئیس جدید، را نمیشناسم و تضمینی بر صد بدتر نبودن او نیست، ولی همین اثبات ناپایداری ظالمان و احمقان یاری‌گر تحمل لحظاتی است که احمق ها جولان دهند.


و چه قدر من خوشحالم... از اینکه وعده صادقه ناپایی ظالم به وقوع پیوست و از اینکه دیگر سید مسعود رئیس دانشکده مان نیست. دقیقا یک هفته پس از اینکه من مسئول بسیج دانشکده شدم و همه یک هفته عزای این را داشتم که با آن سابقه درخشانی که ارتباطاتمان با هم دارد، قرار است چگونه تعامل کنیم.

  • محمد رنجبر دیلمقانی
۲۷
اسفند

هر چند عادت ندارم در این وبلاگ، علمی بنویسم اما امروز که داشتم Biopython را برای اولین بار نصب میکردم، متوجه شدم مثل اینکه هیچ منبع فارسی زبانی در فضای اینترنت آموزش آن را در ارائه نداده است. بویژه زمانی که مثل من تازه کار باشید و به خطاهای متعدد بخورید. تصمیم گرفتم همینجا بنویسم شاید یکی لازمش شد!

سیستم و بستر من:

ویندوز 10

پایتون 3.7

-----

- پایتون را نصب میکنیم و در حین نصب تیک Install python to PATH را بزنید.

- این فایل را دانلود کنید روی دسکتاپ. (کلیک راست و Download link یا Save link)

- دکمه ویندوز/پنجره/استارت را روی کیبورد بزنید و تایپ کنید CMD و لازم نیست که بگویم بعدش اینتر را بزنید؟... فارسی سختش میشود بروید از یک جایی Command prompt را پیدا کنید و اجرا کنید.

- کد زیر را تایپ کنید و اینتر بزنید:

cd desktop

- بعد این کد را تایپ کنید و اینتر:

python get-pip.py

- ارور نداد؟ حال کردید؟

- دوباره دکمه ویندوز را بزنید.

- تایپ کنید پایتون ولی ایندفه اینتر را نزنید.

- روی پایتون Python 3.7 کلیک راست کنید بعد more و سپس  Open File Location را بزنید.

- یک چیزی می آید روی آن هم دوباره راست کلیک کرده و دوباره Open file location را بزنید. میدانم مسخره و عجیب غریب است اما همین هست که میگویم. حوصله ندارم بیشتر توضیح بدهم. این روش بهترین روشی است که هرجا پایتون نصب شود، ویندوزتان روی هر درایوی باشد و اسم یوزرتان هر چه باشد ثابت میماند.

- حالا در پوشه ای که پیش رویتان است، وارد پوشه Scripts شده و بعد Ctrl+L را روی کیبورد فشرده و بعد Ctrl+C.

- الان... CMD را ببندید و دوباره باز کنید. سوال نپرسید همین کار را بکنید!

-  بعد Ctrl+V را روی کیبور بفشارید تا آنچه را دو مرحله بالاتر کپی کرده بودید پیست کنید. اینتر را نزنید!!

- در ادامه سطر کپی شده تان (که یک چیزی شبیه این است: C:\Users\MoRanDi\AppData\Local\Programs\Python\Python37-32\Scripts) اضافه کنید:

>pip install biopython

:که می شود شبیه این

C:\Users\MoRanDi\AppData\Local\Programs\Python\Python37-32\Scripts>pip install biopython

.بیوپایتون شما ان شا الله آماده خوردن است


میماند یک چیزی... برای اینکه همیشه هر کاری با pip (که مسئول نصب ماژول های مختلف است) داشتید مجبور نشوید آن آدرس بلند پوشه اسکریپت را بروید با کلی مسخره بازی کپی کنید و بیاورید و این چیزها یک ترفندی بزنید که لازم نشود... این را هم از طریق آموزش این سایت می شود انجام داد که بعدا در ادامه همین پست به فارسی برخواهم گرداند...

منابع: 

اصلی:

https://github.com/BurntSushi/nfldb/wiki/Python-&-pip-Windows-installation

فرعی:

https://biopython.org/wiki/Download

  • محمد رنجبر دیلمقانی
۲۴
بهمن

ازش در مورد کسی سراغ می گیرم که چم و خمِ آزمون زبان را برایم یاد بدهد. بین پیام های تلگرامی مان که در مورد موضوعات دیگرند این یک عدد را ریپلای نمی کند. نادید میگیرد. خودم ریپلای میکنم، در مورد خارج است جواب نمی دهی، نه؟ حدسم درست است. دلش به رفتنم نیست. بزرگترین وزنه ام برای ماندن همین محمد حسین است. تا اندازه ای خودش و بیشتر از آن «دلیل» ماندنش. نقره المپیاد دانش آموزی جهان بوده و الان سال 8 بیوتکنولوژی - دکترای پیوسته دانشگاه تهران. قبل از نماز های اول وقت معمولا جماعتش تقریبا هیچ وقت جوراب هایش را در نمیاورد. مانده. معلوم نیست چندتا از دوستانش رفته اند و این مانده و جان کنده و با کمک یکی دو نفر مثل خودش مجموعه جوان و کارآمد راه انداخته که هر کجای کشور آقایان مفت خور گند میزنند دست به دامن همین مجموعه نسبتا کوچکی می شوند که همه نیروی انسانی اش دانشجوها هستند. از تیم تجهیزات بیوتکنولوژی که برق و مکانیک خوان های شریف و تهران و ... اند گرفته تا همین منِ کوچکی که به بهانه کارآموزی خودم را از عشق چپانده ام توی تیم ریزجلبک های اقتصادی! 

نرفته. و همه سوالم این است که چرا نرفته و همه ترسم این است که بپرسم چرا نرفته و جوابی دهد که سنگینی وزنه اش کیپ تا کیپ کفه ترازوی ماندنم را میخ کند در زمینی که الاغ هایی که در پست قبل بهشان اشاره کردم زیست و تحصیل را در با چیزهای پیش پا افتاده ای مثل خوابگاه و آسانسور و انجمن و ... تلخ کرده اند.

چند روز پیش بهش میگویم میخواهم با استادم کارآموزی 2 ام را مهندسی ژنتیک کار کنم، نقد و بی منت دو گزینه خفن برایم رو میکند که یک هفته است همه تفکرم این شده که چطور 3 روز خالی در هفته ام را طوری مدیریت کنم که هر دو را بروم!

شب نشده بی پیگیری من، اسمم را پین کرده بالای تلگرام و معرفی ام میکند به استاد از هاروارد برگشته ی هیئت علمی رویان و یک روز میگذرد و رزومه میخواهد روز سوم شماره استاد را میدهد تا بروم پیشش تا احتمالا کارم را شروع کنم.

اصلا انقدر این آدم خوب است که اگر مطمئن باشم که حق با من است و باید رفت هم، خوبی اش کلی وزنه است برای ماندن

  • محمد رنجبر دیلمقانی
۰۵
اسفند

طی ماه های اخیر به انتخاب گروهی حدود 100 نفره، عضو و دبیر یک شورای 7 نفره شده ام که قرار است باری از دوش دانشگاه بردارد. اما برای آغاز کار لازم بود یکی از اعضای هیئت علمی دانشگاه را به دانشکده معرفی کنیم و با تایید رئیس دانشکده شروع به فعالیتمان کنیم. در همین پَنلی که چندان مخاطب ندارد که بخواهم خودم را لوس کنم خداوند را شاهد می گیرم تمام تلاشم را کرده ام تا کاری که انجام می دهم نه به خاطر خودم باشد، نه به خاطر چند تا چیز مسخره زود گذر دیگر، که برای خدا باشد و لاغیر.

از همان آغاز کار کارمان به خاطر حماقت یک ابله به گره خورده است. هیئت علمی ای که معرفی کرده ایم را رئیس دانشکده تایید نمی کند! و حتی برای معلق ماندن فعالیت هایمان هیچ شخص جایگزینی را معرفی نمی کند. مانند کسی که خفه می شود و در به در دنبال یک سوراخ می گردد تا نفس بکشد همه تلاشمان را کرده ایم. نه تنها ما که سایر مسئولین دانشگاه هم تمام تلاششان را در جهت حل مشکل ما کرده اند! اما رئیس دانشکده با توسل به هزار و یک دروغ و کارشکنی فقط برای راحتی خودش که مبادا بعداً به جای یک گروه بخواهد کار 2 گروه علمی را راه بیندازد، بیش از 3 ماه است کار ما را لَنگ کرده است. از چرت بودن بهانه هایش همین بس که نامه نگاری کرده به نهاد بالا دستی که ما رشته «بیوتکنولوژی» در دانشکده نداریم و بخشی که نگفته این بوده که بله «بیوتکنولوژی» نداریم، عوضش «زیست فناوری» داریم.

تک تک کلماتی که دارم می نویسم با غیظی نامتناهی است نسبت به مسئولی که حماقتش آن قدر زیاد است که فراموش کرده طول مدت دانشجویی من قطعا از ریاست او بیشتر خواهد بود. دلم آنقدر آکنده از غیظ است نسبت به این بشر که حاضرم بر خلاف طبیعت همیشگی ام، آرزوی مرگش را بکنم.

آن قدر نسبت به این شخص کینه دارم که... نگو!

در تمام سال های بعد از جنگ نسل هر چه کشیده ایم از احمق هایی بوده که حتی حاضر به معامله هم نبوده اند. آدم های ضعیفی مثل من وقتی دست از همه چیز می شویند دست به دامان خدا می شوند که طرف مقابلشان را سنگ کند! به خداوندی خدا قسم همه ظلم هایی که نسبت بهم شده را هم ببخشم شبهایی را که به خاطر جوابی که به خاطر کارشکنی این مردک ظالم باید به آن 100 نفر بدهم نتوانسته ام تا صبح بخوابم را نمی بخشم.

خدایا... تو از منشاء اصلی این غیظ و مبدا این دغدغه حقیقتاً با خبرتری. خیلی باید خر باشم که بخواهم توانایی ات را با این مشکلات کوچک متر کنم. اما... کمک کن. آنگونه که بهتر است.

  • محمد رنجبر دیلمقانی