اسفنـــدگی

اسفندگی آموز اگر طالب عشقی...

اسفنـــدگی

اسفندگی آموز اگر طالب عشقی...

اسفنـــدگی

ابری که باشد،
گویی که نه یخ ها خیال آب شدن دارند،
نه هوا خیال گرم شدن،
انگار نه انگار
که آفتابی هم هست.

شب که برسد،
بی آفتابی می زند پس کله آدم،
تاریکی، ندیدن و اشباح غوغا می کنند،

تازه می‌دانی هوای ابری صد شرف دارد به شب،
و تازه می‌فهمی که هوای ابری هم آفتاب دارد.

سپیده که بزند.
نه یخ می ماند،
نه شب،
و نه اشباح.
انگار نه انگار...
که همین دیروز
آفتاب در پشت ابر بوده

نویسندگان

ترین

دوشنبه, ۱۵ تیر ۱۳۹۴، ۰۴:۱۷ ق.ظ
خاک سرد است... یاد سردتر.
جان شیرین است. شیرین شیرین تر.
خدا بزرگ است. حتی بزرگتر.
صدا میماند... آه می داند...
عشق افسانه است... افسانه واقعی است...
من عاشقم... خدا عاشقتر...
  • ۹۴/۰۴/۱۵
  • محمد رنجبر دیلمقانی

نظرات  (۲)

  • (امید شمس آذر)
  • از پراکنده گفتنت معلومه!!
    پاسخ:
    می دونم...

    بارک الله

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی