اسفنـــدگی

اسفندگی آموز اگر طالب عشقی...

اسفنـــدگی

اسفندگی آموز اگر طالب عشقی...

اسفنـــدگی

ابری که باشد،
گویی که نه یخ ها خیال آب شدن دارند،
نه هوا خیال گرم شدن،
انگار نه انگار
که آفتابی هم هست.

شب که برسد،
بی آفتابی می زند پس کله آدم،
تاریکی، ندیدن و اشباح غوغا می کنند،

تازه می‌دانی هوای ابری صد شرف دارد به شب،
و تازه می‌فهمی که هوای ابری هم آفتاب دارد.

سپیده که بزند.
نه یخ می ماند،
نه شب،
و نه اشباح.
انگار نه انگار...
که همین دیروز
آفتاب در پشت ابر بوده

نویسندگان

اوضاع این روزها

جمعه, ۵ اسفند ۱۴۰۱، ۰۸:۴۷ ب.ظ

فردیتت را می کُشند و ارزش درونت می کارند و سپس خود از همان ارزش ها کنار می کشند. حال تو مانده ای و یک فردیت پامال شده و ارزش هایی که مصادیقی که یک عمر نمایندگی آن ارزش ها را می کردند تهی از آب در آمده اند...  حیران می مانی و هر روز باید از نو با خودت مناظره بگذاری که کدام ارزش ها لباس تن آن مصادیق بوده اند و کدامشان واقعا واقعی بوده اند...

  • ۰۱/۱۲/۰۵
  • محمد رنجبر دیلمقانی

نظرات  (۱)

طبیعی نیست که کشتن فردیت و زیادی گره زدن ارزش‌ها و مصادیق، محصولش چنین حالی باشه؟ 

پاسخ:
گره زدن چنین حالی میاورد. زیادی گره زدن منجر به نفی ارزش می شود. 
به نفی نرسیده ام. ولی غمگینم...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی