اسفنـــدگی

اسفندگی آموز اگر طالب عشقی...

اسفنـــدگی

اسفندگی آموز اگر طالب عشقی...

اسفنـــدگی

ابری که باشد،
گویی که نه یخ ها خیال آب شدن دارند،
نه هوا خیال گرم شدن،
انگار نه انگار
که آفتابی هم هست.

شب که برسد،
بی آفتابی می زند پس کله آدم،
تاریکی، ندیدن و اشباح غوغا می کنند،

تازه می‌دانی هوای ابری صد شرف دارد به شب،
و تازه می‌فهمی که هوای ابری هم آفتاب دارد.

سپیده که بزند.
نه یخ می ماند،
نه شب،
و نه اشباح.
انگار نه انگار...
که همین دیروز
آفتاب در پشت ابر بوده

نویسندگان

اگر عنوان پاسخ دل میداد، متن چرا؟

سه شنبه, ۲۹ دی ۱۳۹۴، ۱۲:۰۶ ق.ظ

بی‌شعر می گویم،

دلم بدجوری هوای یک چای دورنگ کرده است... حرفم را بی‌نماد بخوانید

دلم یک عشق می‌خواهد... عشقی که نه عرفا بزور وصلش دهند به خدا... و نه عشقی که ضعفا بزور وصلش دهند به یک دختر... عشقی که شاید بزور جلو برود و توی هوا محو شود... همین فعلا کلی است برای من.

دلم چندی است، بدجوری تنگ است... یک ابهام آزارم می‌دهد... دلتنگی به یک چیز مبهم که نمی دانم چیست یا کیست...

دلم دیری است هوای یک اتفاق را دارد. نمی‌دانم... زنگ دری، صدای تلفنی، انفجار بغضی، شکست سکوتی...

دلم عمری است... بی‌شعر می‌تپد، بی رمانتیسم تنگ می‌شود و بی عرفان هوای اتفاق دارد..

بی شعر ، بی رمانتیسم ، بی عرفان

  • ۹۴/۱۰/۲۹
  • محمد رنجبر دیلمقانی

نظرات  (۱)

  • محمدهادی علی بابائی
  • lمثل داستان «من به یک لیلی محتاجم» سیدمهدی شجاعی
    پاسخ:
    ممنون واسه معرفی، باید بخونمش. مردیم از کتابای زرد تو بازار. بازم کتاب خوب داشتین معرفی کنین. هر چند اسراب توی لینکاتون خیلی مفید بود

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی