اسفنـــدگی

اسفندگی آموز اگر طالب عشقی...

اسفنـــدگی

اسفندگی آموز اگر طالب عشقی...

اسفنـــدگی

ابری که باشد،
گویی که نه یخ ها خیال آب شدن دارند،
نه هوا خیال گرم شدن،
انگار نه انگار
که آفتابی هم هست.

شب که برسد،
بی آفتابی می زند پس کله آدم،
تاریکی، ندیدن و اشباح غوغا می کنند،

تازه می‌دانی هوای ابری صد شرف دارد به شب،
و تازه می‌فهمی که هوای ابری هم آفتاب دارد.

سپیده که بزند.
نه یخ می ماند،
نه شب،
و نه اشباح.
انگار نه انگار...
که همین دیروز
آفتاب در پشت ابر بوده

نویسندگان

ایمان

شنبه, ۳ بهمن ۱۳۹۴، ۰۱:۱۲ ق.ظ

آقای فیلسوف منطق دان عالم، شب و روزش شده برهان آوردن برای خودش دال بر وجود خدا... علت و معلول، نظم.. استاد دانشگاه است، فلسفه تدریس می‌کند. برهانی در نظرش لنگ میزند... تردید می‌کند.و ناگهان. ایمانی از پرتگاه پرت میشود...

مش فاضل پیرمرد پینه دوز پینه بسته، توی دهی دوردست در  حوال کویر لوت، شیعه دوازده امامی است. نه علیت میداند، نه برهان نظم، نه وحدت وجود اما...

نه علم به  تعریف وحدت وجود و علیت چیزی بر یقینش می افزاید و نه عدم علم به آن چیزی از یقینش می کاهد.

مش فاضل ایمانش را در جایی به نام دل، توی سینه پشت دنده‌ها می‌پرورد.

  • ۹۴/۱۱/۰۳
  • محمد رنجبر دیلمقانی

نظرات  (۱)

  • مهدی صنعتی
  • هر دو خوب است 
    ذهن آرام بگیرد دل هم آرام می گیرد 
    گاهی هم دل، ذهن را آرام می کند
    لکن نقطه اتصال و پرش دل هست
    فلاسفه عارف که می شوند دل نشین می شوند
    ارادت
    پاسخ:
    دلت را مطاع ذهنت کنی، باید صد بار عمر کنی تا ذهنت از هر لحاظ بی شبهه و بی تردید او را بپذیرد...
    ذهنت را مطاع دلت کنی، باید خدا را برای خودت نگه داری... دیگری بیشتر، از تو جواب ذهن می‌خواهد نه دل. هر چند فقط دلت کار ساز است .... نمی دانم.
    خلاصه به قول شما باید هر دو را داشته باشی ولی برای خودت روی دلت بایستی.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی