اسفنـــدگی

اسفندگی آموز اگر طالب عشقی...

اسفنـــدگی

اسفندگی آموز اگر طالب عشقی...

اسفنـــدگی

ابری که باشد،
گویی که نه یخ ها خیال آب شدن دارند،
نه هوا خیال گرم شدن،
انگار نه انگار
که آفتابی هم هست.

شب که برسد،
بی آفتابی می زند پس کله آدم،
تاریکی، ندیدن و اشباح غوغا می کنند،

تازه می‌دانی هوای ابری صد شرف دارد به شب،
و تازه می‌فهمی که هوای ابری هم آفتاب دارد.

سپیده که بزند.
نه یخ می ماند،
نه شب،
و نه اشباح.
انگار نه انگار...
که همین دیروز
آفتاب در پشت ابر بوده

نویسندگان

برای علی، همسرش و عمارشان

شنبه, ۳۱ تیر ۱۳۹۶، ۰۲:۱۵ ب.ظ

علی از صدایش هم آرامش می بارد. از آسمان نیامده است. آرامشش را می گویم. سر آرامشش چه تلاش ها که نکرده است. و چه زندگی آرامی دارند ماشاءالله. این روز ها در انتظار عمارشان هستند. عمار کوچولویی که به قول باباش دارد ادا در می آورد. سر روز آمدنش شل کن سفت کن در می آورد. علی راهش را پیدا کرده است. چارچوبش تعیین است. اعتماد کرده است. قدوم عمارش پر خیر و عاقبتش خیر تر... ان شا الله

باشد که اَینَ عمّار را عمار جواب دهد انا هناک! انا عمار بن علی الذی تشاهدون فی التصویر التالی :) 

علی

  • ۹۶/۰۴/۳۱
  • محمد رنجبر دیلمقانی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی