اسفنـــدگی

اسفندگی آموز اگر طالب عشقی...

اسفنـــدگی

اسفندگی آموز اگر طالب عشقی...

اسفنـــدگی

ابری که باشد،
گویی که نه یخ ها خیال آب شدن دارند،
نه هوا خیال گرم شدن،
انگار نه انگار
که آفتابی هم هست.

شب که برسد،
بی آفتابی می زند پس کله آدم،
تاریکی، ندیدن و اشباح غوغا می کنند،

تازه می‌دانی هوای ابری صد شرف دارد به شب،
و تازه می‌فهمی که هوای ابری هم آفتاب دارد.

سپیده که بزند.
نه یخ می ماند،
نه شب،
و نه اشباح.
انگار نه انگار...
که همین دیروز
آفتاب در پشت ابر بوده

نویسندگان

وقتی دانشگاه تن فروشی می کند

چهارشنبه, ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۱۱:۳۳ ب.ظ

عصر 26 اردیبهشت است. بعد از جلسه استارتاپی مان در گروه خیز به *بهشت* می رویم. کافه کتاب فانتزی، پرمغز و پر حساب کتاب زیر مرکز همایش های بین المللی. صدای مهیب موسیقی دارد لیوان های شیشه ای کافه را می لرزاند. از خود کافه نیست. از ابوریحان است. بزرگترین سالن مرکز همایش های بین المللی. خواننده از شل بودن کف و دست و جیغ و هورا شاکی است. داد می زند «من همیشه توی کنسرتام آموزش دست زدن هم دارم، امشب اینجام اجرا می‌کنم» فضولی مان گل می کند و می رویم سرکی می کشیم. دبیرستانی دخترانه در تهران ویار کرده در دانشگاه شهید بهشتی مجلس کنسرت و پایکوبی و آموزش دست زدن اجرا کند. دانشگاهِ تن فروشِ ارزان فروش هم که بدش نمی آید 5-6 ساعتی تالار 700 نفری اش را اجاره بدهد به دبیرستانی که میخواهد همایش (!) برگزار کند و 7-8 میلیونی به جیب بزند. مگر چه کسی از پول بدش می آید؟

دولت هم بودجه دانشگاه ها را کم کرده است که خودشان درآمد زایی کنند. دانشگاه به شدت پویا هم دارد به همین راحتی در آمد زایی می کند. چه کاری است که خودش را زحمت بیندازد که یک ارتباطکی با صنعت بزند و صاحب در آمد شود. این همه فضای خالی، کلاس هایش را کرایه می دهد، دسته دسته پذیرش دانشجوی پردیس (بخوانید پولدیس) می کند، از آن طرف هم سنوات رایگان تحصیلی را روز به روز کمتر می کند و دانشجوی بدبخت را تیغ می زند که دوزار گیرش بیاید، تالار 700 نفری اش را هم کرایه می دهد برای اجرای 700 نفری موسیقی «محکم نبند درو». چه اشکالی دارد؟ پویایی دانشگاه مگر جز این است؟ مگر جز این است که دانشگاه باید درآمد زا باشد؟ مگر درآمد زایی جز این است؟ گور بابای فناوری و ارتباط با صنعت و اقتصاد دانش بنیان و مرکز رشد و  الخ. دو روز بعد هم با یکی از مقامات قزاقستان جوجه کبابی به رگ می زنند و با سایفون وصل می شوند به کانال تلگرامی رسمی دانشگاه و هشتگ می زنند #همکاری_بین_الملل.

اصلا از قدیم گفته اند، هر قدر پول بدهی همان قدر آش می خوری. از تن فروشیِ دانشگاه که بگذریم می رسیم به دوگانگی شخصیت حقوقی آن. دو تا برنامه دانشجویی که میخواهند برگزار کنند شانصد نفر جمع می شوند که ریتم موسیقی اش کج نرود. سالن وسط دانشگاه را که 7-8 میلیون اجاره دهند، «ماکان» می شود تاج سر.

بگذریم. صدایی که از دانشگاه می شنویم، صدای حیات نیست. دکتر جان، دانشگاه در حال مرگ است... دریابیدش.

  • ۹۷/۰۲/۲۶
  • محمد رنجبر دیلمقانی

نظرات  (۱)

به حمدالله دانشگاههای ما "مکان" زیادی در اختیار دارند. امید است بتوانند در آیندۀ نزدیک از همۀ آنها استفادۀ بهینه بنمایند!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی