اسفنـــدگی

اسفندگی آموز اگر طالب عشقی...

اسفنـــدگی

اسفندگی آموز اگر طالب عشقی...

اسفنـــدگی

ابری که باشد،
گویی که نه یخ ها خیال آب شدن دارند،
نه هوا خیال گرم شدن،
انگار نه انگار
که آفتابی هم هست.

شب که برسد،
بی آفتابی می زند پس کله آدم،
تاریکی، ندیدن و اشباح غوغا می کنند،

تازه می‌دانی هوای ابری صد شرف دارد به شب،
و تازه می‌فهمی که هوای ابری هم آفتاب دارد.

سپیده که بزند.
نه یخ می ماند،
نه شب،
و نه اشباح.
انگار نه انگار...
که همین دیروز
آفتاب در پشت ابر بوده

نویسندگان

در باب ماندن - در باب رفتن

شنبه, ۲۷ بهمن ۱۳۹۷، ۱۱:۰۲ ق.ظ

به پیشنهاد خود دکترِ از هاروارد برگشته بهش پیام میدم تا وقت ملاقات تعیین کند تا صحبت کنیم و کارم را شروع کنم. پیام میدهم طوری فروتنانه جواب میدهد که انگار دانشجوی هم دانشکده ام  با من صحبت میکند. دوشنبه قرار است زنگ بزنم تا برای سه شنبه یا چهار شنبه زمان ملاقات را نهایی کنیم.

  • ۹۷/۱۱/۲۷
  • محمد رنجبر دیلمقانی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی