اسفنـــدگی

اسفندگی آموز اگر طالب عشقی...

اسفنـــدگی

اسفندگی آموز اگر طالب عشقی...

اسفنـــدگی

ابری که باشد،
گویی که نه یخ ها خیال آب شدن دارند،
نه هوا خیال گرم شدن،
انگار نه انگار
که آفتابی هم هست.

شب که برسد،
بی آفتابی می زند پس کله آدم،
تاریکی، ندیدن و اشباح غوغا می کنند،

تازه می‌دانی هوای ابری صد شرف دارد به شب،
و تازه می‌فهمی که هوای ابری هم آفتاب دارد.

سپیده که بزند.
نه یخ می ماند،
نه شب،
و نه اشباح.
انگار نه انگار...
که همین دیروز
آفتاب در پشت ابر بوده

نویسندگان

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «وصال» ثبت شده است

۰۹
شهریور

نهایتا پس از کلی استرس و التهاب تمام شد. در واقع شروع شد راهی که باید... من مهم ترین بله عمرم را رسماً از جان جانان و خانواده عزیزش گرفتم...

من یتق الله یجعل له مخرجا.


پ ن : چقدر نزدیکی خدا !

  • محمد رنجبر دیلمقانی